جشن یازدهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک با حضور اعضای کانون از ساوه، شیراز، کردستان، رشت، ملایر، تبریز، قم، مشهد، گرگان، همدان، کرمانشاه، اصفهان، زاهدان، کرج و ... برگزار شد.
در بخش اول این مراسم نرگس امینی، فاطمه همدانیان، مصطفی سلیمی، غزال مرادی، آناماریا مرادی، سیروان قادرمزی، افسانه طباطبایی و کاوه روحانی به شعرخوانی و داستان خوانی پرداختند.
در بخش دوم این مراسم فیلم کوتاه طوفان سنجاقک اثر شهرام مکری نمایش داده شد و در بخش سوم علی دهباشی به ایراد سخنرانی پرداخت و درباره تاریخچه ادبیات داستانی و کانون های ادبیات داستانی از دوران مشروطه گفتند و جوان ها را تشویق به مطالعه آثار کلاسیک کردند.
جناب آقای علی دهباشی (سردبیر مجله بخارا) و مهدی رضایی(سردبیر ماهنامه ادبیات داستانی چوک)
پس از سخنرانی مهدی رضایی گفت: ما جوان ها برخود لازم دانستیم که به زعم خود از جناب آقای علی دهباشی قدردانی کنیم و به یادگار لوح تقدیری به ایشان تقدیم می شود که همیشه حامی و راهنمای کانون فرهنگی چوک بوده اند.
و سپس مهدی رضایی سخنرانی و گزارش سالیان خود را چنین قرائت کرد.
در آستانه یازدهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک، خدا را شاکریم که توانستیم یکدهه از عمر خود را صرف ادبیات و فرهنگ کنیم. خدمتی صادقانه، که اگر چیزی جز صداقت بود، دوامی چند ماهه بیشتر نداشت. اتحادی که معادلات بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران را بههم زد. کار گروهی و اینهمه استمرار؟!!
شهریور سال 85 وقتی چند جوان مشتاق به ادبیات ، دور هم جمع شدیم تا انجمنی داشته باشیم که مختص به داستان باشد. وبلاگی طراحی شد و هر هفته فقط یک داستان روی وبلاگ قرار میگرفت و خیل مشتاقان آنرا نقد و بررسی میکردند. اوج دوران وبلاگ و وبلاگنویسی بود و از همان زمان، نظم و دقت بهروز رسانی وبلاگ، جوابگویی به نویسندگان و مخاطبان، نام چوک را سر زبانها انداخت.
اما این عطش سیریناپذیر، ما را مجاب کرد که از شهریور سال 88 ماهنامه ادبیات داستانی چوک را راهاندازی کنیم. در طی این سالها اتفاقات خوب و بد بسیاری افتاد، اتفاقات بدش هم خوب بود از آن جهت که ما را مصممتر کرد و پختهتر.
در شروع راهاندازی ماهنامه ادبیات داستانی، وقتی ایده نشریه را به دیگران معرفی میکردیم، چندان روی خوشی نشان نمیدادند و یا اصلاً درک نمیکردند که برد چنین کاری تا چه حد میتواند باشد! استادی گفت: بهنظرم بیفایده است. همین مطالب را میتوانید روی سایت هم بگذارید و دیگران بخوانند.
و توضیح دادن برای آنهایی که با تکنولوژی روز آشنا نبودند کاری سخت بود و ما نیز کار سختی پیش رو داشتیم. پس کار سخت توضیح دادن به دیگران را کنار گذاشتیم و به کار سخت کوشیدن روی آوردیم. پس از سه سال با آن استاد دیداری دوستانه داشتم. به محض دیدار گفت: «هنوز هم ماهنامه چوک را در میآورید؟» در جواب یک جمله همیشگی را گفتم: « بله. سر موقع و بیوقفه.» و در ادامه گفت: «خیلی خوب است ادامه بدهید.» و سپس خواستم که علت تغییر دیدگاهش نسبت به نشریه را بگوید. گفت: «سفری به پاکستان داشتم. در یکی از دانشگاههای پاکستان برای پارسیزبانان سخنرانی داشتم و در بین صحبتهایم از چوک گفتم و اینکه چنین ماهنامهای در ایران بهصورت پیدیاف منتشر میشود که اکثریت حاضر در همایش از وجود آن ابراز اطلاع کرده و خود را مخاطبان جدی و پیگیر ماهنامه معرفی کردند.»
جالب است که دوستی، برای شرکت در یک جشنواره ادبی به شهری دورافتاده سفر کرده بود، وقتی برگشت از این سفر عجیب و غریب خود گفت. گفت که: شهر دوری بود. انگار ته دنیا بود. نمیدانی با چه دردسری خودمان را به آن شهر رساندیم. شهری که میشود نام «شهر مرده» را روی آن گذاشت. اصلا شاید روی نقشه هم نتوانی آن را پیدا کنی. وقتی با بومیهای آن شهر از نویسندگان مطرح ایرانی میگفتم، شناختی نسبت به آنها نداشتند و این بسیار تعجب برانگیز بود و تعجب برانگیزتر اینکه علیرغم عدم شناخت نویسندگان روز ایران و جهان همگی با ماهنامه و سایت چوک آشنایی داشتند و نویسندگان جوان را بهتر و بیشتر میشناختند.
از دیگر اتفاقات جالب این بود که در بین انبوه ایمیلهای روزانه، ایمیلی دریافت کردم که غلطهای املایی فراوانی داشت و در آخر ایمیل متوجه شدم که او یک شهروند روسی غیرپارسی زبان است که در رشته زبان و ادبیات پارسی تحصیل میکند و بهسمت نشریه و فعالیتهای سایت جذب شده. پس از تبادل چند ایمیل و ارائه توضیحاتی در رابطه با فعالیتهای کانون، استاد این دانشجو که استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه روسیه است با ما تماس برقرارکرد و گفت: «ما در حال تهیه پایاننامهای هستیم در رابطه با فعالیت سایت و ماهنامه و فصلنامه شما.» این خبر مسرتبخشی بود که نشان میدهد این استمرار، نه تنها نظر اکثر پارسی زبانان ادبیاتدوست دیگر کشورها را بهسمت ما جلب کرده، بلکه غیرپارسی زبان هم بهسوی آن جذب شدهاند.
مورد دیگر که از گستردگی مخاطبان چوک در خارج از کشور حکایت دارد اینکه مصطفی بالعل نویسنده پیشکسوت ترکیه، اتفاقی مجله ما را میبیند. او فارسی بلد نیست. اما ماهنامه را نگاه میاندازد و از عکسها و فرم کار متوجه میشود که مسئله داستان است. از دوست و مترجم ایرانی خود میخواهد در رابطه با این فعالیتها جستجو کند و همین مسئله باعث ارتباطی دوستانه بین کانون فرهنگی چوک و کانون نویسندگان ترکیه شد. و رفته رفته ارتباط با نویسندگان دیگر کشورها و نویسندگان و شاعران غیر پارسیزبان از طریق مترجمان گسترده شد ه و گستردهتر خواهد شد.
از زمان شروع فعالیت ماهنامه بهعنوان اولین ماهنامه ادبیات داستانی ایران، گروههای مختلفی تلاش کردند که چنین محصولی را ارائه کنند، چون ظاهر کار همهچیز را ساده نشان میداد. تا به امروز که هفتسال از فعالیت ماهنامه و سهسال از فعالیت فصلنامه میگذرد شاهد شکلگیری بیش از 30 نشریه ادبی پیدیاف بودهایم که با عنوان ماهنامه شروع میکردند، بعد عنوان فصلنامه را به یدک میکشیدند و سپس سالیانه هم نامی از آنها نیست. و همین عدم استمرار، توهم ساده بودن تولید یک نشریه ادبی الکترونیکی را از اذهان پاک کرد.
ما انتظارات مخاطبان خود را از سایت و ماهنامه و فصلنامه و نمایشهای صوتی داستان را میدانیم. ضعفهایمان را هم با نقدهای خوب شما شناختهایم اما رفع همه موارد آنها با توجه به امکاناتی که در اختیار داریم، شدنی نیست مگر کسی پیدا شود و قبول کند یک ماهنامه را بدون حقالزحمه با دقت ویرایش کند. مگر کسی پیدا شود روزانه، ساعتها از زمان خود را صرف بررسی دقیق مطالب کند. مگر کسی باشد که 300 صفحه ماهنامه و فصلنامه رایگان چوک را رایگان صفحهبندی حرفهای کند. مگر کسی پیدا شود هزینههای لازم برای انجام فعالیتهای متعدد را تقبل کند. اگر چنین کسی هست ما دست او را به گرمی میفشاریم. اما همیشه ایراد گرفتن هست و حرکتی نیست. این حکایت در ذهن متبادر میشود که استادی به شاگردش گفت دیگر در هنر نقاشی چیزی ندارم به تو یاد بدهم. نقاش رفت و یک نقاشیاش را در میدان شهر گذاشت و کنارش نوشت هر کس فکر میکند که این نقاشی ایراد دارد آن قسمت را علامت بزند. و در پایان روز، نقاشی پر از علامت ایراد گرفته شده بود. نقاش با ناراحتی پیش استاد خود رفت و جریان را تعریف کرد. استاد به او گفت فردا نقاشی دیگری به میدان شهر ببر و کنارش بنویس هرکس فکر میکند که این نقاشی ایراد دارد قلممو را بردارد و تصحیح کند. تا پایان روز حتی یک تصحیح هم صورت نگرفته بود. بله کنار گود نشستن و ایراد گرفتن کار سادهای است اما قلم بهدست گرفتن و اندیشیدن کاری است سخت. امروز چوک در این جایگاه ایستاده که انتشار اثر و مقاله و نقد و ترجمه در نشریات آن از سوی برخی از اساتید دانشگاه یک امتیاز برای دانشجویان حساب میشود. امروز چوک در این جایگاه ایستاده که نشریات آن به بیش از صدهزار تن ارسال میشود و از حدود 15 سایت فعال دانلود، در مجموع بیش از 15 هزار بار دانلود میشود. امروز چوک در این جایگاه ایستاده که مشتاقان بسیاری نشریات آن را پرینت گرفته، صحافی میکنند و در آرشیو خود نگه میدارند. چوک در این جایگاه ایستاده که نمایشهای رادیویی آن در داخل و خارج از کشور در از طرق مختلف بین مشتاقان رد و بدل میشود. چوک در این جایگاه ایستاده که هنرمندان برای ثبت مقالات خود، به بانک مقالات سایت چوک مراجعه میکنند. چوک در این جایگاه ایستاده که هر کسی در هر جایی اثری هنری تولید میکند، میداند که بدون التماس و بدون داشتن رابطه میتواند اثرش را از تریبون ما به جامعه ادبی معرفی کند. چوک در این جایگاه ایستاده که هر هنرمند بیتربیونی میتواند صفحهای ویژه معرفی خودش در بانک هنرمندان چوک داشته باشد. چوک در این جایگاه ایستاده که منتقدان و نویسندگان بسیاری انتشار آثارشان در نشریات چوک را به نشریات چاپی ترجیح میدهند. چوک نه در جایگاه آرمانیاش که تا رسیدن به آن راه طولانی پیش رو دارد اما در جایگاهی ایستاده که پیش از این کسی بدانجا نرسیده و اینها همه به همت انسانهایی است که در یک کلمه خلاصه میشوند. از خودگذشته. و در آخر سپاسگزار تمام دوستانی هستم که حتی با بیان یک کلمه طی این سالها ما را همراهی کردهاند.
در پایان از اعضای فعال کانون فرهنگی چوک تقدیر به عمل آمد. مهدی رضایی در زمان اهدای تقدیر نامه ها گفت: ما از کسانی در جشن سال چوک تقدیر می کنیم که یک سال تمام و بلکه بیشتر در کنار ما بوده اند. این تعهد و مسئولیت پذیری اعضای ماست که لایق تقدیر است.
در پایان این مراسم به حامد مختاری، مرضیه فروزنده، مسعود ریاحی، مریم ایلخان، اسماعیل پورکاظم، زیبا حاجیان، فاطمه همدانیان، علی شمسی، امیررضا گرانپایه، مصطفی بیان، ابوذر آهنگر، فرناز خان احمدی، مصطفی سلیمی، زهرا تدین، روح الله سیف، فائزه پورپیغمبر، محمود خلیلی، محمد امین پورحسینقلی، جواد آجرلویی تقدیرنامه و هدایایی اهداشد.
مهدی رضایی دبیرکانون فرهنگی چوک و مائده مرتضوی دبیر بخش مقاله، نقد و گفتگو
گزارش جشن یازدهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک
دانلود فایل یادبود جشن دهمین سال کانون فرهنگی چوک
جشن دهمین سال کانون فرهنگی چوک، سوم شهریورماه با حضور اعضای کانون فرهنگی چوک و با حضور مدعوین شاعر و نویسنده و مترجم برگزار شد.
مهدی رضایی در شروع برنامه به حضار خیر مقدم گفت و درباره فعالیتهای کانون و همچنین راه اندازی نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری، توضیحاتی ارائه داد.
و برنامه با داستانخوانی صبا توکلی، مرادحسین عباسپور، زیبا حاجیان و سیمیندخت حسینیان و هم چنین شعرخوانی نعمت مرادی، امید بیگدلی، امید فرج الهی، حسین آهنی، جواد نعمتزاده ادامه داشت.
پس از شعرخوانی و داستانخوانی، مهدی رضایی دبیر کانون فرهنگی چوک، سخنرانی خود را چنین ایراد کرد.
به نام خداوند جان و خرد
شهریورماه سال 1385 به فاصله چندصدمتری این مکان (کانون ادبیات ایران)، چند جوان علاقمند به ادبیات داستانی بودیم که برای راه اندازی یک انجمن داستانی در پارک هنرمندان گردهم آمدیم. روی چمن نشستیم و برنامه ریزی کردیم. قرار بر این شد که وبلاگی راه اندازی شود و هفتهای یک داستان، به روی وبلاگ گذاشته و مورد نقد و بررسی قرار دهیم. در مدت کوتاهی به یکی از پربازدیدترین وبلاگهای ادبیات داستانی ایران تبدیل شد. اما یک وبلاگ نمیتوانست شور و شوق ما را در خود جای دهد.
شهریورماه سال 88 به کمک اعضا، اولین ماهنامه ادبیات داستانی الکترونیک پیدیاف ایران را راهاندازی کردیم.
پس از مدتی گستره خوانش این ماهنامه در حدی شد که گروههایی اقدام به انتشار این نوع ماهنامه الکترونیکی کردند که اکثرشان جز چند شماره، دیری نپایید. هجوم این همه علاقمند برای راهاندازی ماهنامه ادبیاتی این گونه بود که فکر میکردند کاری ساده و سهل است اما با وارد شدن به این دنیای مجازی متوجه میشدند که انتشار ماهنامه الکترونیکی، همچون ماهنامه چاپی روند و سختیهای خود را دارد فقط به جای آن که روی کاغذ برای فروش منتشر شود، در فضای مجازی رایگان در اختیار همگان قرار میگیرد. چیزی عاید کسی نشده و نمیشود. در این راه باید فقط عشق به ادبیات داشت و آنهایی که دارند، هستند و آنهایی که نداشتند، رفتند.
سال 1390 سایت کانون فرهنگی چوک راهاندازی شد. و شهریورماه سال 93 فصلنامه شعر چوک شروع به کار کرد.
بسیاری این سوال را میپرسند که چه چیزی از این همه فعالیت مستمر و انتشار ماهنامه و فصلنامه و به روز رسانی سایت عایدتان میشود؟ در جوابشان میگفتم که هیچ. چند لحظه قبل هم گفتم که چیزی عاید کسی نشده و نمیشود، اما فکر میکنم که دیگر باید حقیقت را بگویم. چیزهای زیادی عاید شده است. عایدیها ما از این فعالیتهای گروهی که همه اعضا در آن سهیم هستند اینهاست.
دریافت پیامهای تبریک و تشویق و تحسین که هر روز از سوی مخاطبان دریافت میکنیم.
پیامهایی از سراسر جهان از کشورهای همسایه گرفته تا دورترین کشورهای فارسی زبان تا غیرفارسی زبانانی که با زبان فارسی آشنایی دارند، در این دهکده جهانی ما را میبینند، میخوانند و حمایت معنوی میکنند.
عایدی ما توفیق خدمتگزاری به جامعه ادبیات و هنر است و در پی آن سپاسگزاری نویسندگان، شاعران، منتقدان و محققانی را به همراه دارد که با ارسال و مقالات و داستانها و اشعارشان متوجه وجود مامنی بیادعا هستند که میتوانند به راحتی خود را به جامعه ادبی معرفی کنند.
عایدی دیگر همراهی با انسانهایی است که در این کانون حضور دارند و بیهیچ چشم داشتی مینویسند و مطالب دست اول خود را در اختیار این کانون قرار میدهند و این در حالی است که میتوانند همین مطالب را به دیگر نشریات بفرستند اما حمایت از یک حرکت مردمی را ترجیح میدهند.
و مفتخریم که امسال در جشن دهمین شهریور چوک، بخش بانک مقالات ادبی را با عنوان نخستین بانک مقاله، مصاحبه و گزارش ادبی، فرهنگی و هنری راه اندازی کرده و به جامعه ادبیات و هنر ایران تقدیم کردهایم. بانکی که تکتک اعضا و دوستداران ادبیات در تشکیل آن سهیم هستند و اینجا سپاسگزاری خود را از تمامی اعضای کانون و دوستداران و مشوقان آن اعلام میکنم و با همه این تلاشها باید بگویم در این برهوت فرهنگی برای رسیدن به ایده آلهایمان هنوز راهی بس دور و دراز در پیش رو داریم. پس همت کنیم که با همت خودمان، اگر دانهای جوانه زند، نهالی شود و درختی پربار.
با آرزوی موفقیت برای همه اهالی فرهنگ و ادبیات و هنر و با تشکر از دکتر کیاسری مدیر محترم کانون ادبیات ایران و جناب آقای آجرلو که امکانات برگزاری این همایش را برای ما مهیا ساختند.
مهدی رضایی بعد از ایراد سخنرانی، آمار فعالیتهای سال گذشته چوک را قرائت کرد که به شرح ذیل است.
* انتشار ماهنامه (pdf) ادبیات داستانی 12 شماره.
* انتشار فصلنامه شعر چوک 4 شماره.
* انتشار 144 داستانکوتاه، 65 داستانک، 61 داستان ترجمه، 50 داستان زبان اصلی در سایت و ماهنامه.
* انتشار 601 قطعه شعر آزاد، 96 قطعه شعر کلاسیک، 80 قطعه شعر ترجمه، 46 قطعه شعر زبان اصلی.
* انتشار بیش از 2000 خبر ادبی فرهنگی هنری.
* انتشار بیش از 400 پست در بخش مقاله، نقد، گفتگو.
* معرفی 100 هنرمند در بانک هنرمندان سایت چوک.
* حمایت خبری بیش از 250 نویسنده، شاعر و مترجم، نقاش، مجسمهساز، عکاس و...
* حمایت و همکاری با 15 جشنواره و جایزه ادبی، فرهنگی.
* راهاندازی اولین بانک اختصاصی مقالات ادبی، فرهنگی و هنری
جلسـات و همـایـشهـا
* برگزاری 9 جلسه ادبی- تفریحی.
* برگزاری 21 جلسه آموزشی آکادمی داستاننویسی.
* برگزاری 2 جلسه رونمایی کتاب.
* برگزاری سهدوره آموزشی داستاننویسی تحت عنوان «آکادمی کانون فرهنگی چوک».
آثار منتشرشده از سوی اعضای کانون فرهنگی
* مجموعه شعر «پروانهها اتو برنمیدارند» آیدا مجیدآبادی
* مجموعه داستان «آواز گوسفندها» مهدی رضایی
* رمان «روزگار فراموش شده» مهدی رضایی
* مجموعه داستان «لیتیوم کربنات» بهاره ارشدریاحی
* مجموعه شعر «درناها نمکگیر نمیشوند» غزال مرادی
* ترجمه اشعار ران ویلیس با عنوان «چهرهای برای احوالپرسی نیست» فائزه پورپیغمبر
* سه ترجمه از مریم طباطبائیها با نامهای «پرندهای با یک بال» اثر «یاشار کمال»، «موزه معصومیت» اثر «اورهان پاموک» و «درخت انار» اثر «نازان به کیر اوغلو»
در پایان نیز از اعضای فعال کانون فرهنگی چوک با اهدا لوح، تقدیر شد. مهدی رضایی قبل از تقدیم لوحهای تقدیر گفت. این لوحها و هدایا جز یادبود چیز دیگری نیست. چون زحمات اعضای کانون را به هیچ صورتی نمیتوان جوابگو بود و باری دیگر از همگی تشکر میکنم که یک سال کامل را در کنار ما بودهاند و امیدواریم در سالهای پیش رو اعضای بیشتری مورد تقدیر قرار بگیرند.
به این طریق تقدیر می کنیم از دوستان و اعضای محترم هیئت تحریریه کانون فرهنگی چوک: خانم شهناز عرش اکمل، خانم ندا امین، خانم مرضیه اسدی، خانم یاسمن بهارآرنگ، خانم مریم طباطباییها، آقای مرتضی غیاثی، خانم مژده الفت، خانم مائده مرتضوی.
با آرزوی موفقیت برای همه عزیزان.
جشن نهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری کانون فرهنگی چوک: جشن نهمین سال فعالیت این کانون، پنجم مهرماه با حضور اعضای کانون و جمعی از مدعوین برگزار شد.
مهدی رضایی دبیرکانون در شروع مراسم ضمن خیر مقدم به حاضران گفت: هر سال بعد از انتشار گزارش جشن سال چوک، دوستان و علاقمندان بسیاری به ما معترض می شوند که چرا به جشن سال چوک دعوت نشده اند و چرا فقط عده ای خاص در این مراسم حضور می یابند. در جواب این دوستان باید بگویم که ما هرساله در فضایی محدود این مراسم را برگزار می کنیم و از دوستان و اعضای فعال، تقدیر می کنیم و امسال هم قصد داشتیم جشن خود را در سالنی فرهنگی و بزرگ تر برگزار کنیم که هیچ کدام از فرهنگسراها و مکان های فرهنگی تهران بدون دریافت هزینه های کلان، تمایل به همکاری نداشتند و از آنجایی که این کانون پولی هم از جیب ما بیرون می کشد و عایدی هم ندارد، باز هم مجبور شدیم که در جمعی کوچک و صمیمی مراسم خود را برگزار کنیم که این مکان هم بیش از 40 نفر فضا ندارد پس بنابراین باری دیگر شرمنده دوستان هستیم و امیدواریم این مسئله را درک کنند. و از آقای بابک اباذری مدیر نشر نصیرا و کافه کتاب نصیرا برای در اختیار قرار دادن این مکان برای برگزاری این مراسم تشکر می کنم.
مهدی رضایی در ادامه گزارش فعالیت های سال چوک را قرائت کرد و مراسم و فعالیت های انجام گرفته مورد ارزیابی اعضا قرار گرفت. بخش دیگر این مراسم اختصاص داشت به رونمایی مجموعه داستان گروهی چوک 2 که توسط نشر نصیرا به بازار کتاب روانه شده است.
مهدی رضایی در این باره گفت: خوشحالیم که دومین مجموعه داستان چوک هم به ثمر نشست و باید قدردان زحمات آقای بابک اباذری باشیم که در دوره ای که با بی مهری ناشران نسبت به شاعران و نویسندگان روبه رو هستیم ایشان از اعضای کانون حمایت کرده و با هزینه انتشارات، چاپ این مجموعه داستان را به عهده گرفتند.
مهدی رضایی به نمایندگی از اعضای کانون فرهنگی چوک، تقدیر نامه و هدیه فرهنگی به پاس زحمات بابک اباذری در عرصه فرهنگ و هنر به وی تقدیم کرد.
بعد از صحبت های مهدی رضایی، طیبه تیموری نیا ناظر فنی فصلنامه چوک در رابطه با فعالیت انجمن شعرچوک و فصلنامه چوک، هدف ها و چشم اندازهای این بخش را بیان کردند و سپس جمعی از دوستان حاضر به شعر خوانی و داستان خوانی پرداختند.
در انتهای جلسه مهدی رضایی گفت: خوشحالیم که توانسته ایم در فضایی صمیمی باری دیگر دور هم باشیم. چوک مثل همیشه فضایی برای همه است. همه به معنای واقعی و با همان هدف همیشگی که «چوک تریبون همه هنرمندان است» و این هدف ما را نه خود ما که دیگران بارها و بارها مهر تائید زده اند. و همچنان به این راه خود ادامه خواهیم داد به امید آن که شما دوستان و یاران، همیشه ما را همراهی کنید.
جشن هشتمين سال فعاليت كانون فرهنگي چوك برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري كانون فرهنگي چوك: جشن هشتمين سال فعاليت كانون فرهنگي چوك 14 شهريور با حضور اعضاي كانون برگزار شد. در اين جلسه اعضا از شهرهاي تهران، خرم آباد، قم، ساري، ساوه، مشهد، كرج، شهريار، شهركرد، كرمانشاه حضور به هم رساندند.
در بخش اول برنامه «مهدي رضايي» دبيركانون فرهنگي چوك ضمن خير مقدم به حاضران به تشريح فعاليت ها و ارائه آمار سال گذشته كانون پرداخت و سپس برنامه چشم انداز هشتمين سال كانون را ارائه كرد. در ادامه تشريح بخشهاي جديد در سايت كانون فرهنگي چوك به همراه معرفي دبيران صورت گرفت.
بخش دوم برنامه به رونمايي و معرفي كتاب اختصاص داشت. در اين بخش مجموعه داستان«گرامافون» اثر تازه منتشر شده سركار خانم «مژده الفت» براي حضار معرفي شد و اين نويسنده بعد از ارائه بيوگرافي مختصري از خود داستاني از اين مجموعه را با نام «روزي كه ماهي شدم» را براي حضار خواند. اين اثر از سوي انتشارات همشهري به تازگي به بازار كتاب عرضه شده است.
بخش سوم برنامه به رسم هرساله به اهدا تقديرنامه و هديه به اعضاي فعال كانون اختصاص داشت. هرساله كانون فرهنگي چوك به اعضايي كه يك سال فعاليت مداوم داشتهاند، تقديرنامه و هدايايي اهدا ميكند. در اين مراسم از سركاران خانم غزال مرادي، نيكي مرادي، بهاره ارشدرياحي، مرضيه مقدم و آقايان كيوان عابدي، اميرآقاجاني، اميرشيرپور و عليقلي نامي تقدير به عمل آمد.
بخش چهارم برنامه به پرسش و پاسخ بين اعضاي كانون و دبيركانون و شوراي فرهنگي كانون اختصاص داشت. كه سوالات با توضيحات اعضاي شوراي فرهنگي حاضر در جلسه آقايان حسين بركتي و عباس رضواني پاسخ داده شد.
بخش پنجم و پاياني برنامه با داستاني از «هاينريش بل» به نام «مردي كه مي خندد» با خوانش مهدي رضايي پايان يافت و جلسه با پذيرايي و اهدا كتاب به اعضا و مهمانان پايان يافت.
گزارش و عكس هاي جشن هفتمين سال فعاليت كانون فرهنگي چوك
سيام شهريورماه به ياري همه دوستان و اعضاي كانون فرهنگي چوك جشن هفتمين سال فعاليت اين كانون برگزار شد. در اين مراسم افتخار ميزباني مهماناني از شهرهاي انديمشك، كرج، شهريار، رشت، اصفهان، بروجرد و ... را داشتيم. دربخش اول اين مراسم، گزارش ساليانه فعاليتهاي كانون را به سمع و نظر اعضا رسانديم و نسبت به فعاليت هاي سال گذشته نظر خواهي شد و با توجه به رضايت عمومي از بخش هاي مختلف سايت، دبيران بخش ها براي يك سال ديگر در پست خود ابقا شدند.
بخش دوم اين مراسم به رونمايي از مجموعه شعر«روزنامه صبح» اثر سركارخانم«طيبه تيمورينيا» اختصاص داشت كه صابر ساده مسئوليت اين بخش را به عهده داشت و دقايقي درباره سبك شعر اين شاعر به صحبت پرداخت.
بخش سوم اين مراسم با داستانخواني و شعر خواني اعضا و مهمانان جلسه تا پاسي از شب ادامه داشت و بحث هاي ادبي بعد از كسلي و خسته كنندگي فراوان اين روزها، حال و هوايي بس پرازعشق و محبت به ما تزريق كرد. به هرحال سالي ديگر از فعاليت هاي ما گذشت و وارد هفتمين سال فعاليت كانون شده ايم. از تمامي دوستاني كه در اين مراسم حضور داشتند سپاسگزارم كه مايه دلگرمي ما بودند.
حاضران دراين جلسه ليلي مسلمي، شادي شريفيان، زهره نعيمي،حسين بركتي، حسامخسروي، مهشيدتقدسي، طيبه تيمورينيا، حسين دانشپژوه، عباس رضواني، صابر ساده، آرمان شرفي، بهاره ارشدرياحي، راضيه تيمورينيا، رضا يوسف زادهتهراني، مهدي رضايي، رضا امير، بهشتي ، محمدعلي حسنلو، نعمت مرادي، محمد رضا ربيعيان،خليل رشنوي، پوريا فلاح، روحالله احمدي، زهرا تيموريِنيا، نوشين خدابنده،شيرين اعرابي، مانا مهديزاده، آيدا پارسپور، بهروز انوار، وآقاي حسن تيمورينيا
دیدگاهها
بعضی وقت ها آدم کاری را از روی علاقه و رایگان انجام می دهد و خودش هم این اشتیاق را نمی داند ولی این اشتیاق همان وحی الهی است که به انسان می شود و انسان حاضر است بدون هیچ گونه مزدی آن را انجان دهد. و خداوند مزدی خواهد داد بس بزرگتر از آن چیزی که شما تصور می کنید .
موفق و پیروز باشید
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا